یک سر دو گوش (قدح هشتاد و چهارم)

سلام دوستان :)

طاعات و عبادات شما قبول باشه ان شاءالله

گفتیم یه سری بزنیم اینجا تا این قدح رو بیشتر از این گرد و خاک نگیره

چن روز پیش یه مهمان اصفهانی داشتیم تو محل کارمون ، یه آقای محترمی که با لهجه شیرین دیار زاینده رود برامون صحبت میکرد .

میگفت بچه که بودم یادمه یه خونه ی قدیمی و بزرگ داشتیم که انباری تاریک و ترسناک داشت .

هر وقت ما بچه ها بازیگوشی میکردیم ، مادرم اون انبار رو نشونمون میداد و میگفت اگه شلوغ کنین به اون یک سر دو گوش که تو انباریه میگم بیاد بخورتتون !

ماهم از ترس " یک سر دو گوش" دیگه شلوغ نمیکردیم .

همیشه با خودم میگفتم این موجود ترسناکی که مادر میگه چه شکلیه، اصلا چی هست !!؟؟

بزرگتر که شدم فهمیدم موجودی که مادرم میگفت همین آدمیزاده .

آدمیزاد اگرچه اشرف مخلوقاته و نسبت به تمام آفریده های خدا برتری داره ، اما گاهی میتونه به بدترین و خطرناک ترین موجود تبدیل بشه .

أُوْلَئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ

وه چه موجودی ست این دیو خموش

یا به قول مادران " یک سر دو گوش"

ظاهراً زیبا ، در باطن پلید

باش از مکر و فریب او به هوش

 قدح

+ خوشحالم از بازگشت تعدادی از دوستان بلاگر :) اونایی هم که رفتن زودتر برگردن لطفاً

++ ممنونم از دوست و بلاگر قدیمی که بعد مدتها یادی از ما کردن :)

+++ سالروز وفات ام المومنین، اولین بانوی اسلام ، حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها رو تسلیت عرض میکنم .